شیرهای سنگی شو دوس دارم مخصوصا که شب ها نوری ازشون ساتع میشه.
پل خواجو یکی از پلهای زیبا و تاریخی شهر اصفهان است که برروی رودخانه زایندهرود بنا شده است. این پل همهروزه بهخصوص زمانی که رودخانه پر از آب است، پذیرای گردشگرانی است که قصد دارند از کنار هم قرار گرفتن تاریخ و طبیعت لذت ببرند.
فهرست مطالب
پل خواجو یکی از چندین پل اصفهان بر روی زایندهرود است که بهعنوان زیباترین پل اصفهان شناخته میشود. این پل در شرق سیوسه پل قرار دارد و علاوه بر معماری چشمنواز، نقاشیهای زیبایی را نیز به نمایش میگذارد و قسمت میانی آن همچون نگینی میدرخشد. قدم زدن بر روی این پل میتواند یکی از لذتبخشترین لحظات را برای شما خلق کند و هنگام غروب و اوایل شب، محلی برای خوشگذرانی بهشمار رود.
در مورد ابعاد و اندازههای پل خواجو، در گذشته افراد بسیاری اندازهگیریهایی انجام دادهاند و بیشتر آنها معتقد بودند که طول پل خواجو ۱۵۰ متر و پهنای آن ۱۴ متر است و دارای ۲۶ دهانه و ۲۱ جوی میباشد ولی اسناد و مدارک امروزی ثابت مینماید که طول این پل در حدود ۱۳۳ متر و پهنای آن چیزی حدود ۱۲ متر میباشد. در دو طرف پل خواجو ۵۱ طاق و یا غرفه بنا شده است که طول هر کدام از سنگها به بیش از ۲ متر و ارتفاع ستونهای پل به بیش از ۲۰ متر میرسد. در میانه و وسط پل بنایی برای اقامتگاه موقتی شاهان صفوی و خانواده در نظر گرفته شده بود که به نام بیگلربیگی شهرت یافته است.
تزئینات این پل به حدی زیباست که دل را ربوده و چشمها را به خود خیره میسازد. در تمامی بخشها، پل با کاشیکاریهایی زیبا تزیئن شده که با گذشتن آب انعکاسی زیبا ایجاد مینماید. همچنین توسط ۱۱ پله میتوان به کف رودخانه زایندهرود رسید و از دقت و ظرافت آجرکاریهای تراشخورده لذت برد.
قبل از سال ۱۰۶۰ هجری قمری که شاه عباس دوم صفوی دستور ساخت پل خواجو را صادر کرد، منابع تاریخی بیانگر این هستند که پل دیگری در همین قسمت از شهر اصفهان به نام پل حسن بیگ وجود داشته که طبق دستور شاه عباس دوم تخریب شده و پل خواجو بهعنوان یکی از زیباترین بناهای تاریخی ایران جایگزین آن شده است.
اهداف زیادی در ساخت این پل دخیل بودهاند بطوریکه برخی از پژوهشگران و تاریخنگاران معتقدند که این پل بهمنظور مرتبط ساختن دو محله معروف شهر اصفهان که دروازه حسنآباد و خواجو را با راه شیراز و تخت فولاد که نام گورستانی مشهور در اصفهان است، متصل میکرده، ایجاد شد. همچنین ساخت این پل باعث شد تا زرتشتیان که در محله آن طرف رودخانه سکنی داشتند، دیگر برای عبور از رودخانه زایندهرود از خیابان چهارباغ عبور نکرده و راه کوتاهتری را طی نمایند. علاوه بر این، پل خواجو تنها نقش یک پل ارتباطی را دارا نبوده بلکه در مواقع لزوم از آن به عنوان سد یا آببند هم استفاده میشده است و به همین منظور در سال ۱۰۶۸ هجری قمری آب بندهایی نیز ایجاد شدند تا در صورت بسته شدن، باعث جمع شدن آب و تشکیل دریاچه در یک سوی پل شوند.
این پل در بخش شرقی و غربی میان پل، دارایی بنایی با تزئینات نقاشی است که پادشاهان و درباریان از آن برای دیدن مسابقات شنا و قایقرانی استفاده میکردند. همچنین بنای میان پل بهعنوان اقامتگاه کوتاهمدت شاه و خانوادهاش محسوب میشد.
پل خواجو از گذشته تاکنون دارای نامهای متعددی ازجمله پل شاه، بابارکن الدین (مسیر رفتن به خانقاه و آرامگاه بابا رکنالدین و تخت فولاد)، حسنآباد، شاهی و شیراز بوده است. همچنین از آنجایی که قبل از ساخت پل خواجو، پل دیگری بهنام پل حسنبیگ یا بیگلربیگی وجود داشت که به دستور شاه عباس دوم تخریب شد، این پل به نام پل بیگلربیگی نیز شناخته میشود.
در حال حاضر، نام این پل، پل خواجو میباشد که بهدلیل احترام به خواجههای دوران صفوی، از تحریفی از لغت خواجه استفاده شده است و در محله خواجو نیز قرار دارد.
پل خواجو از نظر معماری بسیار شگفتانگیز و دقیق است، بطوریکه کارشناسان معماری از پل خواجو بهعنوان نقطه اوج در صنعت پلسازی ایران یاد میکنند. برای ساخت پایههای این پل، لایههای شن و ماسه رودخانه را در محل پل کنار زده و پی پل را بر روی لایهای از کنگلومرا بنا کردهاند. همچنین بستر رودخانه در کنار پایههای پل، سنگفرش شده تا اثرات تخریبی آب همچون فرسایش و آببردگی به حداقل برسد. این امر باعث شده تا امروزه در کنار پایههای پل هیچ اثری از فرسایش و آببردگی به چشم نخورد. زیاد بودن سطح اتصال پل به بستر رودخانه و شکل پایههای پل نیز نقش بهسزایی در این استحکام دارند، به همین دلیل لغزش پایهها و واژگونی برای پل خواجو معنا ندارد.
تمامی ابعاد و اندازههای پل خواجو در هنگام ساخت به دقت محاسبه و بررسی شدهاند، به همین دلیل اصول معماری تقارن و تناسب در سرتاسر این پل به چشم میخورد. تصویر پل در آب باعث ایجاد تقارن انعکاسی شده و با منعکس شدن تصویر پل در دو طرف محور خود در آب، به صورت یکسان دیده میشود. برای درک این نوع تقارن، باید در زیر پل ایستاد زیرا در قسمت بالایی و میانی پایههای پل و در تمامی تالارها، چهار فرورفتگی وجود دارد که با یک ریتم و آهنگ منظم در طول ضلع شرقی تکرار شدهاند. اصل تناسب در معماری پل خواجه نیز موضوع دیگری است که به دلیل وجود یک سازماندهی فضایی خطی موجب ایجاد احساس نظم بین اجزای پل میشود. همچنین تناسب فضاهای میانی پل از لحاظ طول و عرض باعث شده تا فضایی لازم برای تامین نور و دیدن دو سوی پل ایجاد شود و تصویری جالب را پیش روی افراد قرار دهد. طاق روی پایهها و یا همان سقفی که گذرگاه پل روی آن قرار دارد از سیستم طاقهای آهنگ و گنبدهای عرقچین تشکیل شده است. استفاده از این فرم در ساختار پل، باربری و پایداری عالی را بهوجود آورده است.
مصالح بهکار رفته در ساخت پل نیز شامل آجر، سنگ (در بستر رودخانه، پایههای پل و حتی قسمتی از جرز دیوار و بدنهسازی) و مقدار اندکی چوب برای بستن دریچههای آبگیر سدها میباشد و از ملاتهای آهکی به ویژه ساروج که در برابر آب بسیار مقاوم هستند برای پایهها و پیها و از ملات گچ در طاقها، جرزها، بندکشیها و تزئینات اتاقهای شاهی استفاده شده است. همچنین برای زینت بخشیدن به برخی قسمتهای پل از کاشیهای خشتی و معقلی با طرحهای متنوع استفاده شده است.
در گوشه ضلعهای شرقی پل خواجو دو شیر سنگی قرار دارد که برخلاف اعتقاد بسیاری از افراد بهعنوان نمادی خاص و یا نگهبانان پل، نگهبانان اصفهان و یا زایندهرود از زمان صفویه، نمیباشند زیرا باتوجه به بررسیهای صورت گرفته در مورد قدمت وجود شیرهای سنگی در اصفهان، قدمت آنها به دوران جهانشاه آق قویونلو و یا حتی قرن سوم هجری قمری باز میگردد. اما بطور کلی این شیرها چنان به زیبایی حجاری شدهاند که هنوز دارای جذبه و زیبایی هستند. بر روی بدنه این شیرها حرفی حکاکی شده است که احتمال میرود ابتدای اسم سازندگانشان باشد. برخی دیگر نیز حکاکی بر روی شیرها را مربوط به ورزشهای باستانی میدانند. همچنین شیرهای سنگی پل خواجو دارای معماری خاصی هستند و صیقل چشمان این شیرها به نحویست که نورهای پل و مهتاب را منعکس میکنند.
متاسفانه باید این موضوع را نیز بیان کرد که این روزها به دلیل کمتوجهیهای مردم، گردشگران و مسئولان، این دو شیر سنگی بسیار آسیب دیدهاند و از زیبایی و وقارشان کاسته شده است اما هنوز هم مانند شیر، استوار و محکم ایستادهاند.
در نهایت نیز میتوان گفت که در مجموع ۱۲ شیر سنگی در اصفهان وجود دارد که مکانهای آنها بجز پل خواجو، در درب کوشک، آبخشان، درب امام، امامزاده احمد، گلستانه، امامزاده حمزه، خواجه علی شاه، امامزاده اسماعیل، طوقچی و تخت فولاد قرار دارند.
علاوه بر مطالب گفته شده در مورد ویژگیهای شگفتانگیز پل خواجو، مطالب جالبی در مورد این پل وجود دارد که در ادامه به بررسی آنها پرداخته میشود.
۱- شمعهای پل خواجو
یکی از زیباییهای پل خواجو که آن را به یکی از شاهکارهای معماری دوران خود بدل کرده است، شمع های نهفته در آن است. برای دیدن این شمعها، شخص باید در طبقه پایین پل و در منتهی الیه عرشه (لبه) آن بایستد و با زاویه ٣٩ درجه نسبت به افق، نگاهی به ترکیب طاقها، نشیمنگاهها و دیوارهها بیندازد تا متوجه شمعی شود که از ترکیب این فضای سهبعدی و از محل برخورد دیوارههای عقبی و جلویی پدیدار میشود. این شمع به صورت کامل است و اشکهایش نیز بر روی آن دیده میشود که خود از فلسفهای خاص حکایت دارد.
۲- عقاب خواجو
اگر از بالا به پل خواجو نگاه بیاندازیم، ساختار پل همچون عقابی است که بالهای خود را گشوده و در حال پرواز بر روی زایندهرود است. کنگرههای طبقات مختلف پل تصویری از پرهای عقاب را تداعی میکنند و برآمدگیهای شاهنشین طبقه دوم پل نیز مانند سر عقاب بهنظر میرسد.
۳- قبله نما
همانطور که قبلا نیز گفته شد، در گوشههای ضلع شرقی پل خواجو دو شیر سنگی به چشم میخورد که نزدیک به مجسمه شیر و در تخت سنگی که در سمت شمال پل قرار دارد، قبله نمایی به شکل آفتاب تعبیه شده است.
۴- سنگ قبرهای اسرارآمیز
در حفاریهایی که در سال ٨٨ برای ترمیم و بازسازی پل انجام شد، سنگ قبرهای بسیار نفیس و قدیمی به همراه تعداد زیادی تخته سنگهای حجاری شده با همان علائم عجیب کشف شدند که بیشتر آنها در طی همان عملیات از میان رفتند و تعدادی نیز به موزه سنگ تخت فولاد انتقال داده شدند و در آنجا نگهداری میشوند.
۵- عدم فرسایش در برابر آب
همانطور که قبلا نیز اشاره مختصری به آن شد، پیهای پل خواجو برای پایداری احتیاج به آب دارند و آب، نه تنها باعث فرسایش آن نمیشود بلکه آن را مستحکم نیز میکند.
۶- نشانهها و علامتهای عجیب
با اندکی توجه به سنگهای موجود در طبقه پایین پل متوجه علامتهای عجیبی میشویم که مشخص نیست به دست چه کسی یا کسانی کندهکاری شده است. حرف و حدیث درباره این علائم زیاد است. برخی میپندارند که هر کدام از این علامتها مخصوص یک سنگتراش عهد صفوی بوده و به این وسیله در پایان کار تعداد سنگ تراشیده شده توسط هر شخص و مزد او تعیین میشده است. برخی دیگر آنها را علائم حروف الفبای یونانی میدانند و معتقدند در عهد صفوی در ساخت پل خواجو از سنگهای ویرانههای کاخهای دوران ساسانی در منطقه جی اصفهان استفاده شده است که برخی از سنگتراشان آنها یونانی بودهاند. به هر حال حقیقت هنوز مشخص نیست و این راز همچنان ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است.
پل خواجو همواره مورد توجه پادشاهان و مردم بوده است و زیبایی چشمنواز و خیرهکنندهاش در تلفیق با مراسم شادمانهای که مردم و پادشاهان در این پل برپا میکردهاند آن را بیشتر مورد توجه قرار میداده است. همین هم سبب شده شاعران بسیاری درباره این پل شعرهای زیبا بسرایند. یکی از این شاعران صائب تبریزی است که در قصیدهای زیبا درباره جشنی که در این پل برپا بوده است از پل خواجو تعریف میکند و میگوید:
اصفهان یک دل روشن ز چراغان شده است پل ز آراستگی تخت سلیمان شده است
باده چون سیل ز هر چشمه روان گردیده است کمر پل ز می لعل، بدخشان شده است
از گل و شمع که افروخته و ریخته است کهکشان دگر از خاک نمایان شده است
چون مه عید که گردد ز شفق چهره فروز طاق ها از می گلرنگ فروزان شده است
عالم آب، دو بالا شده از عشرت پل شادی و عشرت ایام دو چندان شده است
همین طور قصیده افتتاحیه پل خواجو شامل چهل و پنج بیت است که با این ابیات شروع میشود:
بحکم پادشاه استاد تردست پلی بر زنده رود اصفهان بست
که ریزد سیل هنگام بهارش بجوی کهکشان از ابشارش
پلی بر روی دریا تازه بستند براجزای زمین شیرازه بستند
پل از دریاچه بیند جلوه خویش نهاده چون عروس ائینه در پی
پل خواجو در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۱۰ هجری شمسی با شماره ثبت ۱۱۱ در ردیف آثار ملی قرار گرفت.
اصفهان، بین خیابانهای کمال اسماعیل و بلوار آیینه خانه.
شیرهای سنگی شو دوس دارم مخصوصا که شب ها نوری ازشون ساتع میشه.
شیرهای سنگی شو دوس دارم مخصوصا که شب ها نوری ازشون ساتع میشه.